چگونه مدیریت خشم داشته باشیم/ راهکار امام موسی کاظم(ع) در مواجه با خشم دیگران
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۲۳۵۳۳
خشم یکی از احساسات انسانی است که همه ما آن را تجربه کرده ایم، احساس قدرتمندی که اگر آن را به خوبی کنترل نکنیم، می تواند آتش بسیاری از تنش ها و آسیب های جدی را در زندگی شعله ور کند.
خبرگزاری شبستان- قزوین؛
خشمگین شدن یکی از احساسات طبیعی، پیچیده و از قدرتمندترین هیجانات انسانی است که عوامل مختلفی نظیر ترس، ضعف در یک مهارت، ناتوانی های ساده، توهین، تحقیر و تمسخر، بی توجهی دیگران، ناامیدی و درماندگی باعث برانگیخته شدن این احساس می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خشم اگر کنترل و مهار نشود آثار مخرب و عواقب بدی را به دنبال دارد از این رو بر کنترل و مدیریت این نیروی درونی تأکید شده و احادیث و روایات بسیاری هم بیانگر آثار فراوان فرو بردن خشم در زندگی دنیوی و اخروی است به طوری که در فرمایشی از امیرالمومنین حضرت علی (ع) آمده است هيچ بنده اى نيست كه خشمى را فرو خورد مگر آنكه خداوند عزوجل در دنيا وآخرت بر عزت او بيفزايد.
در مباحث اخلاقی و دینی از فرو بردن خشم با عنوان کظم غیظ یاد شده است و کظم در لغت به معنی بستن سرمشکی است که از آب پر شده باشد و در واقع کنایه در خصوص کسانی است که از عصبانیت و خشم خودداری می کنند.
امام موسی بن جعفر (ع) امام هفتم شیعیان به دلیل فرو نشاندن خشم خود و حلم و بردباری که داشتند مشهور به «کاظم» شدند این امام بزرگوار در برابر بسیاری از دشمنی ها صبر و بردباری داشتند و در مواجه با کسی که با ایشان بدرفتاری می کرد با نیکی رفتار می کردند، سیره این امام بزرگوار بیانگر راهکارهایی است که با بهره گیری از آن در مواجه با خشم دیگران می توان این رفتار هیجانی شدید را کنترل و مهار کرد.
در روایات آمده است مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم (ع) به حضرت علی(ع) توهین کرد، همراهان امام خواستند به او حمله کنند اما امام مانع شد و سپس به مزرعه آن مرد رفت.
مرد با دیدن امام کاظم(ع) شروع به داد و بیداد کرد که محصولش لگدمال نشود، امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کرده ای، مرد گفت 100 دینار، سپس امام پرسید امید داری چه اندازه برداشت کنی، مرد گفت غیب نمی دانم، امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه برداشت کنی، مرد گفت 200 دینار، امام 300 دینار به او داد و گفت: این 300 دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است، سپس به مسجد رفت؛ آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و بادیدن امام برخاست و این آیه را خواند: الله اعلم یجعل رسالته: خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد.
امام موسی کاظم (ع) در برابر شخصی که به ایشان اهانت کرده بود با گذشت و نیکی رفتار کرد، روشی که در کنترل خشم دیگران بسیار اثرگذار بود؛ منابع دینی ما راهکارهای بسیاری را برای کنترل خشم ارائه داده اند روش هایی که می تواند ما را از عواقب خطرناک خشم این نیروی درونی در امان نگاه دارد.
حجت الاسلام کاظم نژاد – کارشناس مسائل مذهبی- در خصوص راهکارهایی در سیره معصومین برای کنترل خشم دیگران بیان کرد: یکی از موضوعاتی که وجود دارد این است که وقتی با فردی روبرو هستیم که رفتار خشمگینانه دارد چگونه با آن مواجهه داشته باشیم.
این کارشناس مذهبی افزود: در بحث خشم این هیجان شدید و پیچیده انسان باید گفت وقتی به ما توهین شود، وقتی با ما بدرفتاری شود، وقتی محدود و محروم شویم، این رفتار در ما بروز پیدا می کند وقتی کسی هم در این شرایط قرار گیرد او هم عصبانی می شود بنابراین دقت داشته باشیم این شرایط را رقم نزنیم که کسی عصبانی و خشمگین شود.
وی عنوان کرد: بنابراین اولین کار این است زمینه عصبانیت و خشمگین شدن دیگران را ایجاد نکنیم گاهی ما کاری را انجام می دهیم و آن را بد تلقی نمی کنیم ولی اگر شخص دیگری همین رفتار را با ما داشته باشد خشمگین می شویم بنابراین باید نسبت به رفتار خود دقت داشته باشیم.
حجت الاسلام کاظم نژاد اعلام کرد: ما باید نقش خود را در مسائل و ارتباط به ویژه در مشکلاتی که پدید می آید بیینیم و همین امر سبب می شودکه ما کاری نکنیم دیگران عصبانی شوند.
وی توضیح داد: حال اگر فردی خشمگین بود، نکته مهم مدارا کردن است و معصومین (ع) اینگونه بودند و ما را هم دعوت می کردند مدارا کنیم.
این کارشناس مذهبی افزود: امامان معصوم (ع) با افرادی که توهین و پرخاشگری می کردند مدارا کرده و اطرافیان و یاران شان را هم منع می کردند که با آنها مقابله به مثل کرده وبرخورد کنند.
وی توضیح داد: در روایتی از امام علی (ع) داریم انسان نادان خشمش در کلامش است و انسان عاقل خشمش در رفتارش بروز دارد؛ یعنی رفتارهای فرد عاقل کنترل شده و معقول و منطقی است و از این رفتار متوجه می شوید که او از کار شما ناراحت شده است ولی این را در یک کلام بروز نمی دهد و در واقع برخورد کریمانه دارد.
حجت الاسلام کاظم نژاد تأکید کرد: اینکه برخی می گویند باید با هر کس مانند خودش برخورد کرد درست نیست شما در هر شرایطی باید آنچه باید باشید و آنچه در دین گفته شده است و طبق آن دستورالعمل برخورد کنید.
وی یادآور شد: بنابراین باید مدارا کرده و دیگران را هم به مدارا دعوت کنیم و بدانیم پرخاشگری نباید در کلام ما باشد بلکه باید در رفتارهای معقول و منطقی انعکاس داشته باشد و این کار موجب می شود خشم فرو نشیند ولی اگر مقابله به مثل کنیم این خشم تشدید می شود و تنش های جدی درست می شود که ممکن است نتایج آسیب زا و برگشت ناپذیری را داشته باشد.
کارشناس مذهبی اعلام کرد: برخی فکر می کنند برای اینکه عزت داشته و جایگاه شان حفظ شود باید در برابر خشم دیگران رفتار مقابله به مثل داشته باشند در حالی که دین ما می گوید عزت دست خداست و خداوند می فرماید اگر می خواهید عزیز شوید با کسی که به شما بدی می کند برخورد حسنه و کریمانه داشته باشید.
وی اظهار کرد: سعی کنیم نرم خو باشیم و مانند کسانی نباشیم که زود خشمگین می شوند و این را مایه قدرت خود می دانند.
حجت الاسلام کاظم نژاد خاطر نشان کرد: یکی از راه ها به جای مقابله به مثل این است که برای این فرد دعا کرده و استغفار کرده و این رفتار یکی از نشانه های رفتار کریمانه است.
وی گفت: ما باید متناسب با ارزش های متعالی رفتار کنیم و بر اساس هدفی که در دین داریم حرکت کنیم، دین ما می گوید انسان خلیفه و جانشین خدا باید شود، بنابراین باید اخلاق خدایی داشته باشیم خداوند نسبت به کسانی که معصیت کرده و نسبت به ایشان بی معرفت هستند بخشش دارد و با حلم برخورد می کند چقدر خوب است ما هم سعی کنیم باطن ها را زیبا کنیم و در شرایط دشوار و خشم و توهین، خشم خود را مهار کرده و مدیریت کنیم.
کارشناس مذهبی یادآور شد: بنابراین باید در رفتارمان دقت کنیم و کاری نکنیم دیگران را عصبانی کنیم و اگر هم کسی عصبانی و خشمگین شد سعی کنیم مدارا کنیم و به ویژه در شرایط سخت و دشوار این نکات را بسیار مورد توجه قرار دهیم زیرا جاده زندگی همیشه هموار نیست و باید این مهارت ها را تمرین کنیم.
پایان پیام/293
منبع: شبستان
کلیدواژه: کارشناس مذهبی مقابله به مثل داشته باشیم خشم دیگران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۲۳۵۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
قسمت اول گزارش فرارو با عنوان "آیا صدام حسین واقعا "دیوانه خاورمیانه" بود منتشر شد. در گزارش اول به بررسی نظرات مورتون پست درباره صدام پرداخته شد. در ادامه قسمت دوم گزارش را میخوانیم:
دیدگاههای روانکاوانه دیگر درباره صداماز دیگر روانشناسانی که به بررسی ویژگیهای روانی صدام پرداخته اند میتوان به "اوبری ایملمن" دانشیار روانشناسی در دانشگاه سنت جانز در امریکا اشاره کرد.
از دید او صدام حسین را میتوان از نظر روانکاوانه در قالب سندرم "خودشیفتگی بدخیم" توصیف کرد. مولفههای اصلی این سندرم خودشیفتگی بیمارگونه، ویژگیهای ضد اجتماعی، ویژگیهای پارانوئید و پرخاشگری بدون محدودیت است.
او در این باره نوشته است: "صدام حسین خودشیفتگی بیمارگونه را از خود نشان میدهد الگویی شخصیتی که با بزرگ نشان دادن بیش از اندازه خود و اعتماد به نفس بیش از حد شناخته میشود تا حدی که فرد را از همدردی با درد و رنج آنان ناتوان میسازد. افراد دارای این ویژگیها عاری از همدلی و رنج انسانی هستند که به آنان اجازه میدهد تا به همان راحتی که میخواهند دشمنان خود را وحشیانه حذف کرده و علیه مردم خود دست به جنایت بزنند".
او میافزاید: "چنین رهبران بی پرنسیب (فاقد اصول) و خودشیفتهای با احساس غرور و خودپسندیای که دارند نسبت به رفاه و آسایش حال دیگران بی تفاوت هستند. آنان میل به استثمار دیگران را دارند و یا دست کم انتظار دارند از سوی دیگران برسمیت شناخته شده یا مورد توجه ویژه قرار گیرند بدون آن که مسئولیتهای متقابلی را بپذیرند. نادیده گرفتن حقوق دیگران و گرایش به نادیده گرفتن قراردادها در آنان دیده میشود. آنان اعمال متهورانه را با خیال پردازیهای گسترده و تعصبات صریح توجیه میکنند. این نظر توصیفی این عده ممکن است به عنوان افراد فاقد "سوپرایگو"* (فراخود) توصیف شوند که نشان دهنده بی وجدان بودن و بی اخلاق بودن در قبال سایرین است. این افراد، غیر وفادار و استثمارگر ویژگیهای مشترکی با شیادان و شارلاتانهای جامعه دارند. آنان نسبت به قربانیان شان کینه توز بوده و آنان را تحقیر میکنند. آنان در شیوههای نفوذ اجتماعی مهارت دارند.
آنان به بیگناهی تظاهر میکنند و در فریب دادن مکارانه دیگران با جذابیت و زرنگی شان مهارت دارند. جهت گیری اصلی آنان خیانت کردن به دیگران است و استدلال شان این است: "پیش از آن که آنان با شما این گونه رفتار کنند شما با آنان این گونه رفتار کنید". آنان با سبک حیله گرانه شان مدام درمحاسبات شان نقشه کشیده و دیگران را دستکاری میکنند. آنان خودمحور هستند نسبت به نیازها و حقوق دیگران بی تفاوت بوده و در شکار افراد ضعیف و آسیب پذیر مهارت دارند. آنان فاقد احساس گناه واقعی هستند و وجدان اجتماعی اندکی دارند و اصولا فرصت طلبانی هستند که از فریب دادن سایرین لذت میبرند و به دلیل سهل اغوا شدن سایرین آنان را تحقیر میکنند".
ایملمن در ادامه تحلیل خود درباره ویژگیهای روانی صدام به ویژگیهای "ضد اجتماعی" (سایکوپاتیک) در او پرداخته و مینویسد:" وجدان اجتماعی ضعیف افراد خودشیفته بدخیم اساسا توسط منفعت شخصی اداره میشود. رهبر خودشیفته بدخیم همچون صدام با انگیزههای قدرت و خود بزرگ بینی هدایت میشود. با این وجود، غیر اخلاقی بودنش به او اجازه میدهد تا از عقاید اصولی و اعتقادات عمیق دیگران (برای مثال از ارزشهای مذهبی یا شور ملی) برای تحکیم قدرت خود سوء استفاده کند.
مواجهه چنین افرادی با تهدید مجازات منصرف شان نمیکند. آنان به شکل منحصر بفردی در برابر انگیزههای اقتصادی، تحریمها یا هر فشار دیگری که فاقد زور و استفاده از قوه قهریه باشد مقاومت میکنند. آنها دارای ویژگیهای ضد اجتماعی و اساسا حریص هستند. آنان احساس میکنند زندگی حق شان را به آنان نداده و دیگران سهمی بیش از حق شان دریافت کرده اند. بنابراین، حسادت میل به انتقام جویی در وجودشان برانگیخته میشود و آرزوی گرفتن چیزی را دارند که از آن محروم شده اند. از دید آنان تنها با در اختیار داشتن قدرت میتوان به این حق دست یافت".
ایملمن اشاره میکند در پسنمایی بزرگتر از شخصیت رهبرانی چون صدام ذهنیت پارانوئیدی و باور آنان به تحت محاصره قرار گرفتن وجود دارد و به همین خاطر چنین افرادی منزوی هستند. او مینویسد: "افرادی که در رأس قدرت هستند و دچار خودشیفتگی بدخیم و پارانوئیدند، تشنه قدرت، بی اعتماد و کینه توز نسبت به سایرین و هم چنین به شدت حسود هستند. آنان جنگ طلب بوده و میل بیرحمانهای برای انتقام از دیگران و پیروز شدن بر آنان دارند. آنان بدخواهیای که درون خود احساس میکنند را به دیگران نسبت میدهند. باورهای آزاردهنده آنان ممکن است ابعادی تقریبا هذیانی به خود بگیرد. ویژگی بارز پارانویای بدخیم جهت گیری شدید نسبت قدرت و نیاز همزمان به مقاومت در برابر همه تاثیرات خارجی است.
این افراد سرسختانه به استقلال و اعتقاد به ارزش شخصی خود میچسبند. آنان انتقاد از خود را دارای انگیزه بدخواهانه به منظور تضعیف عزت نفس و خنثی کردن استعدادهای شان و تسلیم شدن در مقابل اراده دیگران قلمداد میکنند. این رهبران امتیازات کمی میدهند و تمایل دارند تا جایی که لازم است خشونت را تشدید کنند و تا زمانی که دیگران تسلیم نشوند از تسلیم شدن خودداری میکنند. با این وجود، این رهبران بدخواه محدودیتها پیش روی شان برای دستیابی به جاه طلبیهای شان را تشخیص میدهند".
همانندیهای روانی صدام با هیتلرفردریک ال کولیج" و "دنیل ال سگال" پژوهشگران دانشگاه کلرادو با انجام پژوهشی که در نشریه روانشناسی نظامی در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد به این نتیجه رسیدند که صدام بسیاری از مولفههای اختلال شخصیتی "آدولف هیتلر" را داشته اگرچه از نظر آنان ویژگی سادیستی (دگرازار گرایانه) در صدام قویتر از هیتلر بوده است. آنان در مقاله خود در این باره نوشته اند: "به نظر میرسد که یک مجموعه اختلال شخصیتی تحت عنوان چهار بزرگ برای این دو دیکتاتور وجود داشته و آنان سادیست، ضد اجتماعی، پارانوئید و خودشیفته بودند. هم چنین مشخص شد که صدام احتمالا برخی از صفات یا ویژگیهای اسکیزوفرنی پارانوئید که در آن ذهن بیمار با واقعیت منطبق نیست را داشته است. پیامدهای دیپلماسی و مذاکره با افرادی با چنین مشخصات شخصیتی این گونه بیان میشود:"او مردی خطرناک با تسلیحات خطرناک است".
آنان میافزایند: "افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به طور فراگیر نسبت به دیگران بی اعتماد و مشکوک هستند و انگیزههای دیگران را معمولا بدخواهانه تفسیر میکنند. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً تصور میکنند که افراد دیگر از آنان سوء استفاده میکنند، به آنان آسیب میرسانند یا آنان را فریب میدهند حتی اگر هیچ گونه شواهدی برای حمایت از این دیدگاه شان وجود نداشته باشد. آنان در مورد وفاداری و امانتداری دوستان و اطرافیان شان دچار سوء ظن هستند. این الگو قطعا با شخصیت صدام انطباق دارد.
جلسه معروف او در سال ۱۹۷۹ میلادی با حضور نخبگان حزبی و مقامهای ارشد شاهدی قوی است که نشان میدهد او دچار پارانویا بود. در آن جلسه او در حال سیگار کشیدن است و بیش از ۲۰۰ مقام عراقی در حال گوش دادن به سخنان اش هستند. او اعلام میکند که خائنانی در میان آنان هستند و دستور بازداشت شان را صادر میکند. او در آن جلسه اغلب میخندد و لبخند میزند. اعضای حزب به عنوان خیانتکار معرفی شده و به طور علنی تحقیر شده و برای اعدام از صفوف دیگر اعضا بیرون کشیده میشوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی نسبت به دیگران دچار بی اعتنایی فراگیر هستند و مرتبا حقوق آنان را زیرپا میگذارند و نسبت به اقدامات آسیب زای خود برای دیگران احساس گناه نمیکنند. هم چنین، افراد خودشیفته ای، چون هیتلر و صدام همدلی کمی با دیگران دارند و یا اصولا احساس همدلیای با سایرین ندارند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت سادیستی دارای الگوی فراگیر رفتار ظالمانه، تحقیرآمیز و پرخاشگرانه هستند. آنان از رنج روحی و جسمی دیگران لذت میبرند، دروغ میگویند و به دیگران آسیب میرسانند و یا با استفاده از ایجاد ارعاب دیگران را وادار به انجام خواستههای خود میکنند. سادیستها از ظلم یا خشونت فیزیکی به منظور تسلط بر یک رابطه استفاده میکنند و کنترلهای رفتاری ضعیفی دارند. از این رو نیز نمونههای فراوانی در زندگی و اقدامات صدام نشان دهنده وجود این گونه اختلالات شخصیتی است. افراد پارانوئید اغلب بی اعتمادی و سوء ظن خود را به دیگران القا میکنند که هسته اصلی شخصیت و سازوکار دفاعی مرکزی آنان است. آنان از طریق فرافکنی تهمت آمیز و بدخواهانه خود به دیگران تهدیدهایی را در جایی ایجاد میکنند که ممکن است قبلا وجود نداشته باشد.
درمان بیماران پارانوئید به شکلی غیرعادی دشوار است. با این وجود، افراد پارانوئید اغلب به طور شهودی به برخی افراد بیش از دیگران اعتماد دارند. در مذاکرات اولیه با صدام بر سر تسلیحات کشتار جمعی او احتمالا به برخی از مقامهای دولتی بیش از دیگران اعتماد داشته است مانند اعتماد بیشتر به ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در مقایسه با اعتماد کمتر به عبدالله ولیعهد عربستان سعودی یا اعتماد بیشتر به کالین پاول وزیر امور خارجه امریکا در مقایسه با اعتماد کمتر به جورج بوش رئیس جمهور وقت امریکا. معدود مقامهای ارشد جهان که صدام ممکن بود برای مذاکره به آنان اعتماد پیدا میکرد باید صاحب قدرت میبودند.
افراد پارانوئید به افراد ضعیف اعتماد ندارند. ویژگیهای ضد اجتماعی صدام عدم همدلی با دیگران، انتقام جویی و نترس بودن او در برابر تحریمها و مجازاتها همگی باعث میشدند که مذاکرات با او فوق العاده دشوار شود. به نظر میرسید که صدام به نادیده گرفتن نظر بازرسان تسلیحاتی افتخار میکرد. این رفتار تا حد زیادی ناشی از الگوی شخصیت ضداجتماعی او بود. کاملا قابل پیش بینی بود که صدام به بازرسی تسلیحاتی بازرسان به عمثابه یک میدان نبرد مینگریست. انگیزههای او بدون شک ایجاد خشم و تحقیر بازرسان خارجی بود".
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
منابع:
Coolidge, Frederick L. , Segal Daniel L. (۲۰۰۷) , Was Saddam Hussein Like Adolf Hitler? A Personality Disorder Investigation, Military Psychology.
Immelman, Aubrey (۲۰۰۳) , The Psychological Profile of Saddam Hussein, Unit for Study of Personality in Politics.
Post, Jerrold M. (۱۹۹۱) , Saddam Hussein of Iraq: A Political Psychology Profile, Political Psychology, Vol.۱۲, No.۲, pp. ۲۷۹-۲۸۹